همشهری آنلاین-هلن صدیق بنای: زیبای مسحور کننده شفقهای قطبی نه در نگاه، نه در کلام ، نه در کادر یک تصویر و نه در سکانسهای فیلمهای پیشرفته امروزی جای نمیگیرند.
عکاسان حرفهای آسمان شب، دنیایی زیبا و عجیب و غریبی، برای خود دارند. آنها با آسمان و برای به تصویر کشیدن آنچه که در آن اتفاق میافتد، زندگی می کنند.
یکی از عکاسان آسمان شب به نام برایان لارمای وقتی برای قدم زدن و عکاسی در تاریخ 2 آوریل 2011 به ویسکانسین یکی از ایالتهای شمالی امریکا رفته بود، تعریف می کند که:
آسمان آن شب، تب و تاب غریبی داشت. حس کردم باید دوربینم را آماده کنم. به ستاره قطبی در آسمان خیره شده بودم، ناگهان ستونیهایی بلند از رنگشروع به شکل گیری کردند، گویا شفق شمالی در حال ظاهر شدن بود.
نورهایی که تنها با دوربینهای حرفهای عکاسی یا دوربینهای مخصوص آسمان شب قابل مشاهده و ضبط هستند، و با چشم غیر مسلح دیده نمیشوند. این نورها اغلب نامرئی اما زنده و حاضر در ارتفاعات بلند آسمان بازی می کنند. واقعا شاهکار بی نظیری از طبیعت هستند.
در ادامه می گوید: فکر می کنم میزان ترشح آدرنالین بدنم در هنگام دیدن این منظره رو به افزایش گذاشته بود. چرا که افزایش گرمای عجیب بدنم را در هنگام تغییر رنگهای نوری احساس میکردم. رنگها روش و روشن تر شده و به صورت ستونهای بلندی در مقابل من جلوه گری می کردند.
من کاملا مسحور و محو تماشای این صحنه بی بدل شده بودم. با این وجود تلاش می کردم، تصاویر ماهرانه تری از این صحنهها کادر کنم.
گذشته از وضعیت جغرافیایی ایالتهای شمال آمریکا مانند؛ ایالت ویسکانسین و مینه سوتا وضعیت هوا در اوایل ماه آوریل یک جورایی غیر معمول و عجیب به نظر میرسید.
اختر شناسان اصطلاحهای عجیب و غریبی در بیان این رویدادهای نوری که در حد فاصل زمین تا آسمان روی میدهد، به کار میبرند. به نظر من هیچ کدام از این اصطلاحها بیانگر تب و تابها و رخدادهای عجیبی که من تحت عنوان طوفان عظیم خورشیدی کادر کردهام نیستند.
آنها دوست دارند به عنوان کیهان شناس به دور دستها در اعماق آسمانها و فراتر از کهکشان راه شیری، جایی که کهکشانها و سیارات ناشناس قرار دارند، سر بکشند ولی از آنچه که در زیر این آسمان آنها اتفاق میافتد، توجهی ندارند.
شاید اختر شناسان باید موضوع "دیدن" را در این ماه تغییر دهند. یعنی به گونهای دیگر و با نگاهی دوباره از بام خانههای خود شروع به تماشای آسمان شب کنند.
تا آنجا که من اطلاع دارم، اختر شناسان طول و تابندگی، ستونهای نوری شفق های قطبی را بر حسب واحدی به نام (Rayleigh) اندازه می گیرند. هر Rayleigh برابر با صد هزار فوتون بر سانتی متر مربع در ثانیه است. معمولاً شفق هایی در اندازه هزار Rayleigh، مرئی بوده و پدیده ای بسیار زیبا آسمان شبهای نواحی قطبی هستند.
علت تغییر رنگ "شفق های قطبی" نیز بستگی به گازی دارد که ذرات باردار طوفان خورشیدی به آنها برخورد کرده و آن ها را وادار به تابش فوتون می کنند، است.
من عکسها را با عنوان " تصاویر شورانگیز از طوفان عظیم خورشیدی" به نشنال جغرافیک ارسال کردم. اینها اولین عکسهای شفق قطبی در سال 2011 هستند.
عکسهای دیگری هم در همان روز یعنی دوم آوریل 2011 در سایر نقاط زمین توسط عکاسان حرفهای مختلف گرفته شده است همهی آنها در نوع خود بینظیرند.
عکسهای عکاسانی چون؛ وینی بارسکی از شفق قطبی آلسکا که به رنگ سبز است یا تصویر زیبای زولتن کنول از شفق قطبی شمال کانادا به رنگ بنفش گلی و...
نکته آخر اینکه مجله نشنال جغرافیک به بهترین عکس گرفته شده در این روز یعنی دوم آوریل 2011 تحت عنوان روز شفق قطبی، جایزه میدهد.